Raised beach (اسم)
A wave-cut platform, with or without a covering of beach materials, which is now raised above the present sea-level.
دریا کنار بالا آمده-ساحل برجسته
یک سکوی برش موج، با پوششی از مواد ساحلی و یا بدون این پوشش، که در بالاتر از سطح تراز آب دریا برجسته شده است
|
Random waves (اسم)
The laboratory simulation of irregular sea states that occur in nature
امواج تصادفی
شبیه سازی آزمایشگاهی امواج نامنظم دریا که در طبیعت اتفاق میافتد
|
Range of tide (اسم)
The difference in height between consecutive high and low waters. The MEAN RANGE is the difference between MEAN HIGH WATER and MEAN LOW WATER. The GREAT DIURNAL RANGE or DIURNAL RANGE is the difference in height between MEAN HIGHER HIGH WATER (MHHW) and MEAN LOWER LOW WATER (MLLW). Where the type of tide is DIURNAL, the mean range is the same as the DIURNAL range
گستره کشند
میانگین ارتفاع موج جزرومدّ، برابر اختلاف ارتفاع مابین مدّ میانگین و جزر میانگین است. بزرگترین ارتفاع موج جزرومدّ روزانه یا ارتفاع موج جزرومدّ روزانه برابر اختلاف ارتفاع مابین میانگین بلندترین مدّها (MHHW ) و میانگین کوتاهترین جزرها (MLLW) است. در جائی که جزرومدّ روزانه داشته باشیم، ارتفاع موج این جزرومدّ همان ارتفاع موج جزرومدّ روزانه فوقالذکر است
|
Reach (اسم)
(1) An arm of the ocean extending into the land. (2) A straight section of restricted waterway of considerable extent; may be similar to a NARROWS, except much longer in exten
بازه
1) شاخهای از اقیانوس که در داخل خشکی پیشروی کرده است.
(2) مسیر آبی مستقیمی با وسعت قابل ملاحظه، که مشابه یک گذرگاه تنگ است ولی طویلتر از آن میباشد.
|
Recession (اسم)
(1) A continuing landward movement of the shoreline. (2) A net landward movement of the shoreline over a specified time
پسروی (دریا)-عقب نشینی
حرکت پیوسته زمین از ساحل
(1)حرکت مستمر خط ساحل به سوی خشکی.
(2) حرکت خالص خط ساحل به سوی خشکی در یک فاصله زمانی معین.
|
Reef (اسم)
A ridge of rock or other material lying just below the surface of the sea
آبسنگ-صخره دریایی
تپهای از سنگ یا مواد دیگر قلیایی در زیر سطح دریا
|
Reference plane (اسم)
The plane to which sounding and tidal data are referred
سطح مبنا
سطحی که اندازهگیری عمق آب و اطلاعات جزرومد، بر مبنای آن سنجیده میشوند
|
Reference point (اسم)
(1) A specified location (in plan elevation) to which measurements are referred. (2) In beach material studies, a specified point within the REFERENCE ZONE
نقطه مرجع
(1) یک مکان مشخص (در ارتفاع ی) که اندازهگیریها برمبنای آن سنجیده میشود.
(2) در بررسی مواد ساحل ، نقطهای معین در منطقه مرجع
|
Reference station (اسم)
A tide or current station for which tidal or tidal current constants have previously been determined and which is used as a standard for the comparison of simultaneous observations at a second station; also a station for which independent daily predictions are given in the tide or current tables from which corresponding predictions are obtained for other stations by means of differences or factors
ایستگاه مرجع
جائی که ثابتهای جزرومدّیاش از پیش تعیین شدهاند و به عنوان یک استاندارد برای مقایسه مشاهدات همزمان در یک ایستگاه دیگر، مورد استفاده قرار میگیرد.
همچنین ایستگاهی که در آن، پیشگوییهای روزانه مستقلی در جداول جزرومدّ یا جریان ارائه میشوند و از روی آن جداول با استفاده از اختلافها یا عوامل، پیشگوییهای مربوط به سایر ایستگاهها بدست میآیند
|
Reference zone (اسم)
In regard to beach measuring procedure, the part of the FORESHORE subject to wave action (between the LIMIT OF UPRUSH and the LIMIT OF BACKWASH) at mid-tide stage. In areas of great tidal range a more complex definition is needed
منطقه مرجع
با توجه به روش اندازهگیری در ساحل، بخش جلویی ساحل که تحت اثر برخورد موج (مابین حد صعود موج و حد بازگشت موج) در متوسط تراز جزرومد میباشد. در نواحی با ارتفاع زیاد جزرومد، تعریف پیچیدهتری نیاز است
|
Reflected wave (اسم)
That part of an INCIDENT WAVE that is returned (reflected) seaward when a wave impinges on a BEACH, seawall or other reflecting surface
موج انعکاسی(بازتابی)
بخشی از یک موج حادث که پس از برخورد به یک ساحل یا دیوار ساحلی یا دیگر سطوح بازتابکننده، به سوی دریا برمیگردد
|
Reflection (اسم)
The process by which the energy of the wave is returned SEAWARD
انعکاس(بازتاب)
فرآیندی که در آن انرژی موج به سمت دریا بر میگردد
|
Reflector (اسم)
A surface, usually a rock or sediment layer, that strongly reflects seismic (sound) waves
باز تابنده –بازتابگر
یک سطح یا صخره یا لایهای از رسوب، که امواج زمینلرزه (صوتی) را بشدت باز میتابانند
|
Refraction (اسم)
The process by which the direction of a wave moving in shallow water at an angle to the bottom contours is changed. The part of the wave moving shoreward in shallower water travels more slowly than that portion in deeper water, causing the wave to turn or bend to become parallel to the contours
انکسار-شکست
فرآیندی که طی آن، جهت موجی که در آب کمژرفا بهطور مورب نسبت به خطوط تراز بستر حرکت میکند، تغییر مییابد.
بخشی از موج که در آب کمژرفا پیش رفته است، با سرعت کمتری نسبت به بخشی که هنوز در ناحیه ژرفتر است، حرکت میکند و این موجب چرخش یا خمشدن تاج موج برای موازی شدن با خطوط تراز بستر میشود
|
Regular waves (اسم)
Waves with a single height, period and direction
امواج منظم
امواجی با ارتفاع، پریود و جهت منفرد
|
Residual (water level) (اسم)
Residual (water level)
بازماندی -سطح تراز آب (سطح ایستابی)
مولفههای سطح تراز آب که به اثرات نجومی مرتبط نمیباشد
|
Resolution (اسم)
(1) In general, a measure of the finest detail distinguishable in an object or phenomenon. (2) In particular, a measure of the finest detail distinguishable in an image
جدا سازی -قابلیت تفکیک
(1) کوچکترین جزئ قابل تشخیص در یک شیء یا پدیده.
(2) در حالت خاص، کوچکترین جزئیات قابل تشخیص در یک تصویر
|
Retardation (اسم)
The amount of time by which corresponding tidal phases grow later day by day (about 50 minutes)
تاخیر- دیرکرد
مدت زمان لازم تأخیری که در مراحل همسان جزرومد، هر روز نسبت به روز قبل روی میدهد( در حدود 50 دقیقه)
|
Revetment (اسم)
(1) A facing of stone, concrete, etc., to protect an EMBANKMENT, or shore structure, against EROSION by wave action or currents. (2) A retaining wall. (3) (SMP) Facing of stone, concrete, etc., built to protect a SCARP, EMBANKMENT or shore structure against erosion by waves of CURRENTS.
حفاظ موج-پوششی- سنگچین
(1) رویهای از سنگ، بتن و غیره که برای محافظت از یک دیواره ساحلی یا سازه ساحلی در برابر فرسایش ناشی از اثر موج یا جریانات ساخته میشود.
(2) یک دیوار محافظ.
(3) رویهای از سنگ، بتن و غیره که برای محافظت از یک دیواره ساحلی پلهای یا سازه ساحلی در برابر امواج یا جریانات ساخته میشود
|
Rill marks (اسم)
Small drainage CHANNELS forming in the lower portion of a BEACH at LOW TIDE
اثر جویبار
کانالهای کوچک زهکشی در ساحل، که در حالت جزر در بخش پایینتر ساحل ایجاد میشوند
|
Rip Channel (اسم)
A CHANNEL cut by seaward flow of RIP CURRENT, usually crosses a LONGSHORE BAR
کانال بازگشتی
یک کانال که جریان بازگشتی روبه دریا را عبور میدهد و معمولاً عمود بر پشته موازی ساحل است
|
Rip current (اسم)
A strong surface current of short duration flowing seaward from the shore. It usually appears as a visible band of agitated water and is the return movement of water piled up on the shore by incoming waves and wind. A rip current consists of three parts the FEEDER CURRENT flowing parallel to the shore inside the BREAKERS; the NECK, where the FEEDER CURRENTS converge and flow through the breakers in a narrow band or "rip"; and the HEAD, where the current widens and slackens outside the breaker line
جریان ساحلی برگشتی
یک جریان سطحی قوی که از ساحل به سوی دریا جاری میشود. معمولاً مثل یک نوار مرئی آب آشفته بنظر میرسد و حرکت برگشتی آبی است که بوسیله امواج وارده و باد در ساحل انباشته شده است. این جریان از 3 بخش تشکیل شده است:
"جریان تغذیهکننده" که به موازات ساحل، در منطقه شکست، جاری هستند.
"باریکه" جایی که جریانهای تغذیهکننده همگرا میشوند و در میان امواج شکنا به صورت یک نوار باریک جریان مییابند.
"انتها" ناحیهای از جریان که در بیرون خط شکست واقع است و در آن ناحیه، جریان، پخش شده و سست میشود.
|
Riparian (اسم)
(1) Pertaining to the banks of a body of water. (2) (SMP) Of, on or pertaining to the banks of a river
کناره رود-حریم رودخانه
(1) مربوط به کناره یک آبگیر.
(2) مربوط به کناره یک رودخانه
|
Ripple (اسم)
(1) The light fretting or ruffling on the surface of the water caused by a breeze. (2) The smallest class of waves and one in which the force of restoration is, to a significant degree, both surface tension and gravity
موجک رسوبی- خیزابهای کوچک
(1) تلاطم سطح آب که توسط نسیم ایجاد میشود.
(2) امواجی با کوتاهترین طول موج که بوسیله هر دو عامل کشش سطحی و ثقلی کنترل میشود
|
Ripple marks (اسم)
Undulations produced by fluid movement over sediments. Oscillatory currents produce symmetric ripples whereas a well-defined current direction produces asymmetrical ripples. The crest line of ripples may be straight or sinuous. The characteristic features of ripples depend upon current velocity, particle size, persistence of current direction and whether the fluid is air or water. Sand DUNES may be regarded as a special kind of ‘super’-ripple
شکنج-موج نقش -نشانه موجکهای رسوبی
نوسان ناشی از حرکت آب بر روی رسوبات باعث ایجاد موجکهای رسوبی
جریانات نوسانی ایجاد خیزآب موج متقارن میکند در حالی که جهت جریان مشخص ایجاد خیزآب موج نامتقارن میکند.
خط تاج خیزآب موج ممکن است مستقیم یا مارپیچی باشد.
شکل خیزآب موج بستگی به سرعت جریان، اندازه ذرات رسوب، ثابت بودن جهت جریان آب دارد.
تلماسهها میتوانند ایجاد خیزآب موج بیشتری کند
|
Riprap (اسم)
(1) Broken stones used for revetment, toe protection for BLUFFS, or structures exposed to wave action, foundations, etc. (2) Foundation of wall or stones placed together irregularly. (3) (SMP) A layer, facing or protective mound of stones placed to prevent EROSION, scour or sloughing of a structure or EMBANKMENT; also the stone so used
سنگ لاشه -توده محافظ سنگی
(1) لاشه سنگهایی که برای محافظت سنگچین، و پنچه پرتگاه ساحلی یا پی سازههایی که در معرض برخورد امواج هستند، بکار میرود.
(2) لاشه سنگهایی که در پی دیوار، بصورت نامنظم قرار میگیرند.
(3) لایه، رویه یا توده محافظی از سنگ، که برای محافظت در برابر فرسایش، فرسایش پای سازه یا پوسیدگی سازه یا دیواره دریایی ساخته میشود
|
Rips (اسم)
Agitation of water caused by the meeting of currents or by rapid current setting over an irregular bottom
گرداب-آشفتگی آب
توده آبی که به علت برخورد امواج با یک جریان مخالف یا جریان سریع روی بستر نامنظم ، متلاطم میشود
|
Run-up (اسم)
The rush of water up a structure or BEACH on the breaking of a wave. The amount of run-up is the vertical height above stillwater level that the rush of water reaches
بالا روی موج
صعود آب به سوی بالای یک سازه یا ساحل در هنگام شکست موج.
بالا روی موج برابر است با ارتفاع آب از سطح تراز ایستابی تا جایی که آب به آنجا رسد.
|